قیام حاشیه بر علیه متن، در دفاع از آشوب های شبانه در فرانسه و اروپا
قیام حاشیه بر علیه متن، در دفاع از آشوب های شبانه در فرانسه و اروپا
آشوب های شبانه ی دو هفته ی اخیر در پاریس و شهر های دیگر فرانسه، نشانه هایی از
قیام حاشیه
بر متن جامعه است. افرادی که در این اعتراضات نقش ایفا می کنند، در
حاشیه ترین موقعیت در جامعه قرار گرفته اند. چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ
موقعیت اجتماعی و طبقاتی و... .
اکثر این افراد در مناطق حاشیه ی شهرها در شهرک های دور افتاده از مرکز زندگی می
کنند. اکثرا مهاجرانی هستند که از کشور های حاشیه ای به کشور مقصد آمده اند. اکثرا
در این محلات که حکم زاغه های مدرن را دارند، زندگی می کنند. آنان اکثرا مشاغل
حاشیه ای دارند. مشاغلی که از لحاظ شان اجتماعی در پست ترین رده بندی قرار دارند و
در سیستم تقسیم کار در حاشیه ای ترین بخش قرار می گیرند. از نظر درآمد هم در نازل
ترین سطح هستند. حتی بیشتر این افراد معترض را بی کاران یعنی لشگر عظیم حذف شدگان
از چرخه ی تولید و توزیع اجتماع که به طبع هیچ جایگاه مشخصی در مناسبات اجتماعی
ندارند تشکیل شده اند.
جديدترين بسته نرم افزاری | |
جديدترين و معتبر ترين نرم افزارها + آموزش + بيش از 3000 مقاله، داستان از مشهورترين نویسندگان و متخصصان » اطلاعات بیشتر |
زندگی و کار در آمريکا. با SMS ايرانی | |
ثبت نام گرين کارت آمريکا تا 7 آذر 84. پشتيبانی اخذ شناسه با SMS و راهنما. صدور رسيد معتبر » اطلاعات بيشتر و ثبت نام |
آشوب گران این چند شب، از اندک امکانات موجود در جامعه به اصطلاح مدرن و پیشرفته بی
بهره اند. برای اینان به خاطر جایگاه حاشیه ای که در سیستم اجتماعی و طبقاتی موجود،
هیچ امتیاز و امکانی وجود ندارد. در سلسله مراتب طبقاتی هیچ جایگاه مشخص و قابل
اعتنایی ندارند. در معادلات لحاظ نمی شوند. همواه حذف شده اند. در نتیجه اینان هیچ
امیدی به تغییر وضعیت موجود ندارند. اینان در سیستم سرمایه سالار و طبقاتی و
بوروکراتیک جامعه سرمایه داری گرفتار آمده اند. اینان به خاطر نژادشان به خاطر رنگ
پوستشان و از همه مهم تر به خاطر جایگاه طبقاتی و اجتماعی شان هیچ امکان تغییر افقی
و عمودی در سلسله مراتب موجود برای خود متصور نیستند. هیچ امیدی به آینده ناروشن
خویش ندارند. هیچ روزنه ای برای دگرگون کردن شرایط شان نمی بینند. هیچ چشم انداز
امید بخشی برای اصلاح سیستم کنونی در درون آن برای اینان وجود ندارد. حتی امیدی هم
نمی توانند به سازمان هاو احزاب به اصطلاح مخالف و اپوزیسیون ببندند. چون خود این
سازمنان ها و احزاب جزیی از متن شده اند و خود کلیت این سیستم نا عادلانه موجود را
قوام می بخشند. خودموجب می شوند که حاشیه ای ها بیشتر به حاشیه رانده شوند.
پس این حاشیه نشینان، این نفرین شدگان تاریخ، این همیشه ناد یده شدگان، برای دیده
شدن مجبور به آشوب به پا کردن بر ضد کلیت متن شوند. همه چیز را به آتش می کشند، چون
خودچیزی برای از دست دادن ندارند، حتی زنجیری هم به دست و پا ندارند که آن را از
دست بدهند، چون هیچ گاه به حساب نیامده اند که نیازی به سرکوب و کنترل آنان حس شود.
تا زنجیری برای آنان تعبیه شود. همه چیز را از بین می برند تا وجود خود را اثبات
کنند. اینان کسانی اند که به زور سرمایه و قدرت به حاشیه رانده شده اند. در طول سال
ها و شاید بتوان گفت قرن ها اینان نادیده گرفته شده اند. پس به خود حق می دهند که
برای چند شب هم که شده در پس نور آتش خشمشان دیده شوند. سال هاست که متن بر اینان
سلطه دارد و بر اینان حکومت می کند پس به خود حق می دهند که حداقل برای چند شب
اینان حاکمان خیابان ها باشند.
حاشیه بر ضد متن آشوب به پا کرده است. آشوبی که در آن تمامی سنت ها و روابط سلطه
آمیز و نابرابر به آتش کشیده می شود و «دود می شود به هوا می رود». مناسبات کنونی
نه با کلام که با عمل نه با روزنامه بلکه با کوکتل مولوتف به چالش کشیده می شوند.
خودرو های شیک و ساختمان های با عظمت که نمادی از وضع موجودند نابود می شوند. پلیس
این پاسداران شوم وضع نامطلوب موجود این نگاهبانان مناسبات نابرابر این ابزار سلطه
ی طبقات فرادست مورد هجوم قرا می گیرند. این به حاشیه رانده شدگان، این حذف شدگان
تاریخ و اجتماع، این نفرین شدگان زمان، این دوزخیان روی زمین. همواره سرکوب شده
اند. همواره صدایشان در گلو خفه شده است. همواره نادیده گرفته شده اند. تنها زمانی
صدایشان شنیده می شود که در پس آن صدای خورد شدن شیشه ی سوپر مارکت های لوکس شنیده
شود و تنها زمانی دیده می شوند که آتش کوکتل مولوتف ها در سیاهی شب های پلید پاریس
بارقه هایی از امید به تغییر و بر هم ریختن و دگرگونی شرایط موجود به پا کنند.
انقلاب کبیر، کمون پاریس، می 68، همه و همه در پاریس آغاز گشت، اما در همانجا باقی
نماند. صدای آن و پیام آن به سرتاسر این کره ی خاکی کشیده شد. شاید این آشوب و
طغیان نیز نقطه ی عطفی در تاریخ معاصر بشریت شود . عصر جدیدی را نوید دهد که در آن
تضاد های طبقاتی به بارزترین و عریان ترین شکل آن نمایان شود. در تضاد حاشیه ای ها
بر ضد متن ها! و این محدود به پاریس و این چند شب و این نوع کنش خاص نمی ماند. بلکه
در تمامی مکان ها و زمان ها و انواع کنش ها نقش خود را ایفا می کند. .
این بار تضاد ها ی میان حاشیه متن به عریان ترین شکل آن بدون هیچ رودربایسی در
خیابان ها و در زیر بارش سنگ و گلوله .... آتش کوکتل مولوتف و گاز اشک آور حل می
شود. این آشوب همان طوری که تنها در چند محله ی پاریس محدود نماند و اکنون به شهر
های دیگر فرانسه و حتی دیگر کشور های اروپایی از جمله ((آلمان و بلژیک و پرتقال
و...)) کشیده شده است. کلیت جامعه سرمایه داری و طبقاتی را به عنوان متن به چالش می
کشاند. این بار این انسان های عاصی و آشوب گر قرن «بیست و یک» حتی زنجیرهایی هم
برای از دست دادن ندارند اما جهان دیگری را ممکن می سازند.
فواد شمس
Foad.shams@gmail.com
www.ASHOOB.com